ماهیان گریه کنید که حسن مظلوم است غربتش از حرم خلوتش معلوم است
مه چراغ حرم و مرغ سحر زائر او نرسد دست کسی بر حرم و حائر او
این مزار حسن است این غریب وطن است
این غریب وطن است، بعد مام و پدرش قصة کوچه بود پاره های جگرش
پدرش گریه به مظلومی زهرا می کرد مادرش نقش زمین گشت و تماشا می کرد
این مزار حسن است این غریب وطن است
دود کاشانة وحی زنگ آیینة او خون آن سینه بود جاری از سینة او
تا به لبخند مغیره نگهش می افتاد پای تا سر همه می سوخت و می شد فریاد
این مزار حسن است این غریب وطن است
باید از سوز جگر در غمش گریه کنیم حق نداریم که در حرمش گریه کنیم
خواندن قصة اندوه و غمش ممنوع است گریه بر غربت او در حرمش ممنوع است
این مزار حسن است این غریب وطن است
غصه های دل او بیش تر از همه بود اولین قاتل او، قاتل فاطمه بود
لحظه لحظه غم نو بر غمش افزوده شدی پاره های جگرش گفت که آسوده شدی
این مزار حسن است این غریب وطن است
بر حسن گریه کنید همگی، ای یاران که شد از تیر جفا بدنش، گلباران
آن کسانی که به قلبش همه شمشیر زدند همه با بغض علی بر بدنش تیر زدند
این مزار حسن است این غریب وطن است
|